شواهد و قرائن حاکی از آن بود که مذاکرات ایران با گروه 1+4 و آمریکا به نتایجی دست پیدا کرده و قرار بر احیای برجام است. چه مشکلاتی این مذاکرات را از رسیدن به ایستگاه پایانی بازداشت و اینکه آیا واقعا توافقی در دسترس است؟
توجه به همین یک نکته که با وجود خروج ترامپ از برجام، ایران تصمیم گرفت تا در این توافق باقی بماند نشان دهنده آن است که جمع بندی عقلای نظام نیز همین است که در مجموع حضور در برجام می تواند به نفع اقتصاد ایران باشد و بهانه را از کشورهای خارجی در رابطه با بحث های هسته ای کشورمان سلب کند. لذا ما با حضور در برجام موافق بودیم و با 1+4 هم همکاری های خود را ادامه دادیم. این در حالی است که آنها نتوانسته اند هیچ یک از تعهداتشان را به مرحله اجرا برسانند. ما تا جایی که توانستیم صبر کردیم و بعد که دیدیم هیچ حرکتی از سوی آنها در راستای اجرای برجام انجام نشد مطابق با قوانین همین توافق، از اجرای یکسری از تعهدات مان صرفنظر کردیم. با روی کار آمدن بایدن و اعتقاداتی که او نسبت به عملکرد ترامپ و دولت گذشته آمریکا در سیاست خروج از برجام داشت همه انتظار داشتیم که این رئیس جمهور دموکرات، به سرعت مذاکرات احیای برجام را با دولت روحانی آغاز کرده و مساله برجام را در اولویت برنامه هایش قرار دهد. اما با توجه به اینکه اولویت نخست دولت بایدن رسیدگی به بحث هایی نظر بودجه و موضوعات اقتصادی آمریکا و حل این موضوعات با کنگره بود، احیای برجام در اولویت قرار نگرفت. علاوه براین، برجام یکی از موضوعات اختلاف برانگیز میان دموکرات ها و جمهوری خواهان بود و این هم یکی از دلایل تاخیر در انجام مذاکرات احیای آن شد. درهمین راستا لازم است به این نکته اشاره کنم که آغاز مجدد مذاکرات برجام هم با پایان دولت روحانی و روی کار آمدن دولت جدید در ایران همزمان شد و با وجود پیشرفت قابل توجه 6 دور مذاکرات صورت گرفته اما این روند متوقف شد. این دولت هم نهایتا پس از وقفه 5 ماهه مجددا پای میز مذاکرات نشست و جریان مذاکرات را ادامه داد. دولت رئیسی تلاش کرد تا بدون احیای برجام به حل مشکلات کشور بپردازد. یعنی این تحلیل را داشتند که ریشه مسائل و مشکلات کشور ناکارآمدی مدیران و استفاده نکردن از ظرفیت های داخلی و توجه نکردن به اقتصاد مقاومتی است. تلاشی هم در این زمینه انجام دادند و سعی کردند تا با جابه جایی و تغییر برخی از مدیران به اهداف خود دست پیدا کند اما در نهایت دریافتند که این موارد نمی تواند مسائل و مشکلات کشور را حل کند و بحث تعامل با دنیا را در دستور کار قرار دادند. پای میز مذاکرات نشستند. اما در همین حین تلاش کردند تا مسیر مذاکرات را هم تغییر دهند و توافقی ورای برجام را به تصویب برسانند اما زمانی که دریافتند نمی توانند خارج از تعهدات برجام، جریان مذاکرات را به پیش ببرند و یا تن به مذاکرات موقت دهند ( یعنی کم در مقابل کم یا زیاد در مقابل زیاد ) براساس جمع بندی های صورت گرفته همان مذاکرات احیای برجام را از سر گرفتند. آمریکاییها هم علاقه داشتند که به برجام باز گردند و با اینکه مشکلاتی در زمینه تضمین و تحریم ها و موضوع اورانیوم 60درصد ایران وجود داشت اما در اسفندماه و طی 10 روز تقریبا تمامی اختلافات به پایان رسید و متن هم آماده شد تنها موضوعی که میتونست مساله ساز باشد بحث پادمان بود که با سفر گروسی به ایران و نرمشی که ایران داشت و پذیرفت که اطلاعات موردنظر را در اختیار آژانس قرار دهد همه منتظر اعلان احیای برجام بودند تا پس از بازگشت آقای مدیرکل آژانس به وین و سفر آقای عبدالهیان و دیگر وزرای خارجه کمیسیون مشترک برجام ببرجام احیا شود اما با نامه لاوروف و تضمین خواهی روسها نسبت به شامل نشدن روابط اقتصادی تهران و مسکو تحت تحریم های فلج کننده ای که بر اقتصاد روسیه اعمال شده است، این امر محقق نشد. تا کنون در حدود 5300 تحریم علیه مسکو وضع شده است که البته شامل تحریم انرژی نمی شود. بسیاری از کشورهای اروپایی، حداقل روسیه را تحت تحریم های حوزه انرژی قرار ندادند. در این میان نیز روسها برای تضمین منافع خودشان سعی کردند که اهداف شان را از طریق مباحثی چون نامه لاوروف پیگیری کنند و به جهت اینکه توافقات کمیسیون برجام باید به صورت اجماعی صورت می گیرد و همه موافقت آن باشند ( اگر کشوری در نشست های کمیسیون شرکت نکند و مخالفتی داشته باشد عملا امکان تصمیم گیری وجود ندارد) هنوز برجام احیا نشده است. به همین دلیل مذاکراتی که به قول سخنگوی وزارت خارجه 97 درصد آن به پایان رسیده و به قول کشورهای غربی و انریکه مورا 100 درصد نهایی شده و پیش نویس آن آماده امضا بود با مشکل ایجاد شده از سوی روسیه و درخواستی که داشت، متوقف شد. در شرایط فعلی ما نمی توانیم نسبت به این موضوع بی اعتنا باشیم و مجبوریم با آن مدارا کنیم. فعلا کشورهای غربی درصدد هستند تا با تعامل، به حل این مساله بپردازند.
** فکر می کنید با موفقیتی همراه باشد؟ البته همانطور که اشاره کردید تعاملاتی نیز در دستور کار برخی ار مقامات کشورهای دیگر قرار گرفته است. گفت و گوی تلفنی مکرون با پوتین و یا سفر وزیرخارجه قطر به مسکو در همین راستا ارزیابی می شود. نتیجه این دست از تلاش ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
در این میان چند گزینه مطرح است. یک گزینه این است که بتوانند آتش بسی را برای جنگ اکراین و روسیه به دست آورند. صدراعظم پیشین آلمان در تلاش است که به این هدف دست پیدا کند. ممکن است با توجه به اینکه پیشرفت روسها اندکی کند شده است( روسیه فکر می کرد می تواند به سرعت اکراین را تصرف کند اما الان به این جمع بندی رسیده است که کار بسیار سختی است و مرتب هم تجهیزات نظامی از سوی کشورهای غربی به اکراین ارسال می شود که تمامی این موارد می تواند برای روسیه هزینه ساز باشد و تلفات روسها را افزایش دهد.) مسکو با آتش بس میان اکراین و روسیه موافقت کند تا اندکی از فشارهای موجود بر این کشور کاسته شود و از این طریق بتوان کاری انجام داد. گزینه دیگر این است که این نتیجه گیری حاصل شود که آیا به لحاظ حقوقی نیازی به امضای توافق جدیدی وجود دارد؟ برجام هنوز زنده است و آمریکا نیز پیشتر در کمیسیون مشترک آن عضویت داشت و مجددا هم می خواهد به این توافق بازگردد. یا ایران نیز می خواهد اجرای تعهدات خود را از سر گیرد. شاید اصلا نیازی به تصویب کمیسیون مشترک وجود نداشته باشد و طرفین مذاکره کننده بتوانند این مشکل را در همین وضعیت حل کنند. اگر به خاطر داشته باشید در زمان تصویب برجام هم وزیر خارجه روسیه در جلسه نهایی حضور نداشت. برخی از کارشناسان معتقدند که نیازی برای دستیابی به توافق مجدد نیست. یا در نهایت توافق موقتی صورت بگیرد و اجازه ندهند فاصله ایجاد شده، طولانی تر شود. یعنی در صورت عدم دستیابی به راه حل حقوقی و قانع کردن روسیه ،به نظر می آید توافق موقت میان ایران و آمریکا بتواند راهگشا باشد. یعنی ایران بپذیرد وغنی سازی 60درصد را متوقف کند و آمریکا هم تحریم های برجامی ایران را بردارد و منابع مالی تهران را آآزاد کند . در این میان به نظر می آید اراده اروپا و آمریکا و البته ایران دستیابی به توافق است. اینکه از کدامین مسیر می توانند به توافق دست پیدا کنند هنوز زود است که در مورد آن صحبت کنیم.
** به دو موضوع اشاره کردید. ابتدا اینکه توافق جدیدی صورت نگیرد و همان توافق سال 2015 مجددا به جریان بیفتد. اما باید به این موضوع توجه داشته باشیم که در آن مقطع زمانی(سال 1394) ایران هنوز به غنی سازی سطوح بالا (گفته می شود 60 درصد) دسترسی پیدا نکرده بود. حالا چقدر این امکان وجود دارد که تهران بخواهد با مفاد آن قرارداد یک توافق دیگر را اجرا کند؟ بعد هم اینکه توافق موقت هیچگاه از گزینه های موردخواست و مطلوب ایران نبوده است. ابتدا اینکه توافق موقت اهداف موردنظر تهران را تامین نمی کند و بعد هم اینکه ایران نمی خواهد با روی کار آمدن یک رئیس جمهور جمهوری خواه پس از بایدن، اتفاقی که در زمان ترامپ افتاد مجددا تکرار شود
ما هم می دانیم که ممکن است مبادله اورانیوم 60 درصد ایران و کیک زرد روسیه، در بحث اجرا با مشکلاتی مواجه شود. حتی این امکان هم وجود دارد که کشور دیگری جایگزین این پروسه شود تا دیگر با بهانه تراشی های روسها مواجه نشویم. انبار ذخیره اورانیوم در کشورهایی مانند قزاقستان، فرانسه و یا کشورهای دیگر وجود دارند که ممکن است بتوان مراحل اجرایی برجام را در آنها پیاده سازی کرد. شاید این کشورها بتوانند وظایف روسها در احیای برجام را انجام دهند؛ قرار است این ذخایر از طریق کشتی و مسیرهای دیگر به کشورهای موردنظر منتقل شوند. بعد هم ، نگرانی ما نسبت به اینکه با یک توافق موقت خروج از برجام برای دولت بعدی آمریکا که احتمالا یک جمهوری خواه است، راحت تر باشد در عمل محلی از اعراب ندارد. یعنی، چه ما توافق برجامی داشته باشیم و چه خارج از برجام در نتیجه هیچ تفاوتی وجود ندارد. بعد هم اینکه دلیل توافق غرب با ایران کاهش مدت زمان گریز هسته ای کشورمان است. یعنی در مقابل اینکه گریز هسته ای ما در زمان طولانی تری صورت پذیرد او باید یکسری امتیازات را در اختیار ایران قرار دهد. با بدعهدی های صورت گرفته ( در دوره ریاست جمهوری ترامپ) ایران به تولید اورانیوم 60 درصد نزدیک تر شد. اورانیومی که به قول خودشان طی مدت دو هفته می تواند به 90درصد افزایش پیدا کند. این موضوع برای آنها ترس و واهمه بیشتری ایجاد می کند. لذا بسیاری معتقدند که حتی در صورت روی کار آمدن جمهوری خواهان، آمریکاییها اینبار نمی توانند تصمیم بگیرند و به راحتی از برجام خارج شوند چرا که هم ایران دانش غنی سازی 60 درصد را دارد و هم امکان ساخت سانترفیوزهای پیشرفته را. باید به این نکته هم اشاره کنم که با تکرار بدعهدی آمریکاییها، کشورهای دیگر، اینبار با او همراهی نخواهند کرد. همانطور که مجددا تلاش کرد تا با ظرفیت برجام علیه ایران وارد عمل شود اما در عمل نتوانست کشورهای دیگر را متقاعد به این همراهی کند. البته من نیز براین موضوع تاکید دارم که نباید به توافق موقت به عنوان یک راه حل همیشگی نگریست، بلکه باید آن را راه حلی برای گذر از وضعیت فعلی برجام بدانیم. شاید حل و فصل موضوع روسیه چند ماه به درازا بیانجامد و در این مدت، شاید یکی از گزینه ها این باشد که فعلا توافق موقتی صورت گیرد و ما بخشی از مسائل و مشکلات اقتصادی مان را با آزادسازی منابع مالی مان حل و فصل کنیم. در این میان هم می توانیم نگرانی هایی که در رابطه با بحث دوربین ها و یا بحث نظارت آژانس وجود دارد را با ارائه دسترسی به یک سرانجامی برسانیم اما در رابطه با باقی موارد باید منتظر بمانیم و در مذاکرات بعدی به آنها بپردازیم.
** وضعیت فعلی بازار انرژی، تا چه اندازه دست ایران را برای احیای برجام باز می گذارد. اینکه ایران بتواند با مشکلات کمتری برجام را احیا کند
کمبودی که در بازار انرژی جهان پس از شیوع بیماری کرونا به وجود آمد تقریبا فضا را برای ما باز کرد. اعلام می کنند که ما در سال گذشته 7 تا 8 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته ایم و البته وزیر نفت هم از رقم 23 میلیارد دلاری خبر داده است. این موضوع بدان معنا است که در بازه زمانی موردنظر، صادرات نفت ما 5/2 برابر شده است. این کمبودی که در بازار نفت و انرژی وجود دارد قطعا فضا را برای بازگشت ایران به بازار انرژی جهان، چه با برجام و چه بدون برجام مهیا کرده است. همین حالا هم مجلس با توجه به مشخص نبودن وضعیت احیای برجام، یک میلیون و چهارصدهزار بشکه را برای فروش دولت و 7تا 8 میلیارد دلار یا یورو را هم برای فروش خارج از بودجه در نظر گرفته است که دولت باید نفت را در اختیار نیروهای مسلح، برخی از وزارت خانه ها و سازمان ها و پیمانکاران قرار دهد. یعنی مجلس در حدود 200 میلیون بشکه را هم برای فروش خارج از بودجه دولت در نظر گرفته است و همه این موارد حاکی از وجود بازار خرید برای نفت ایران است. اما اگر موضوع برجام حل شود وضعیت فروش نفت ایران، تغییرات اساسی خواهد کرد. ما به راحتی می توانیم به بازار اروپا باز گردیم. بازار اروپا، همیشه بازار جذابی برای همه بوده است. چرا که نفت آی. سی. یی و برنت همیشه بالاترین قیمت ها را داشته است. همانطور که بازار گاز اروپا جذاب ترین بازار برای همه است و در این شرایط، قطر گاز80 سنتی را با BTU تنی 30 دلاربه کشورهای اروپایی میفروشد. این در حالی است که قیمت فروش گاز در منطقه ما، هیچگاه بالاتر از 20 تا 25 سنت نبوده است. به عبارت دیگر نقشه جغرافیای تجارت ما، زمانیکه در حال مراوده با اروپایی ها هستیم بسیار متفاوت با زمانی است که در حال تجارت با کشورهای دیگر هستیم. علاوه براین، در صورت حل برجام، ما دسترسی هایی به بازار کشورهای هند، کره جنوبی،ژاپن و البته دسترسی بیشتر به بازار ترکیه پیدا میکنیم. این کشورها همیشه خریداران سنتی نفت و گاز ما بوده اند. پالایشگاه هایشان با نفت ایران هماهنگ است و می توانند با واردات نفت و گاز از ایران، وضعیت تبادلات تجاری شان با تهران را هم بسیار بهتر از گذشته به پیش برند. با احیای برجام ما به منابع ارزی و پولی مان دسترسی پیدا میکنیم و این موضوع با شرایط فعلی که تمامی منابع مالی مان در چین و چند کشور دیگر است و مجبورهستیم که مبادلاتمان تنها با این کشورها باشد، بسیار تفاوت خواهد داشت. خطری هم که وجود دارد این است که اگر ما نتوانیم برجام را احیا کنیم و تحریم های نفتی روسیه کماکان به قوت خود باقی باشد، ممکن است روسیه جای ایران را در بازار نفت چین بگیرد. در حال حاضر روسیه تنها از سوی کانادا و آمریکا تحریم شده است و هنوز بقیه کشورها نفت و گاز آن را تحریم نکرده اند. البته ممکن است شرکت های تجاری حاضر به همکاری در این زمینه نباشند، یا شرکت های حمل و نقل و نفت کش ها تمایلی به انجام آن نداشته باشند. با توجه به اینکه روسیه در نزدیکی کره، دارای بنادری است و از طریق همین بنادر هم به چین دسترسی دارد می تواند به راحتی بخشی از نفت اش را روانه بازار چین کند. همین کاری که ما با ونزوئلا انجام می دهیم. همانطور که پیشتر هم گفتم این خطر وجود دارد که نفت روسیه جایگزین نفت ایران شود. باید این نکته را اضافه کنم، کشورچین که در بهترین شرایط و حتی در زمان اجرای برجام، تنها 540 هزار بشکه نفت از ما می خرید حالا خرید یک میلیون بشکه ای نفت از ایران دارد و آنهم به جهت همان مواردی است که درباره آنها صحبت کردم یعنی شیوع پاندامی کرونا و نگرانی از تحریم های روسیه. حتما اگر بحث روسیه باقی بماند و فشارهای تحریمی هم کماکان به قوت خود باقی باشد روسیه بخشی از بازار نفت ما در کشور چین را قبضه می کند.
**وضعیت بازار انرژی را بعد از حمله روسیه به اکراین چطور ارزیابی می کنید؟
قطعا هیچ کشوری نمی تواند جایگزین روسیه شود و به قول آقای فریدون فشارکی که یکی از ارشدترین کارشناسان نفتی دنیا است، نفت و گاز روسیه قابل تحریم نیست. او در گفت و گو با یکی از شبکه های آمریکایی به این موضوع اشاره کرد که وزن انرژی روسیه در بازارهای جهانی مخصوصا بازار اروپا به اندازه ای سنگین هست که امکان جایگزینی وجود ندارد. باید بدانید که میزان صادرات سالیانه گاز روسیه در حدود 230 میلیارد متر مکعب است که عمدتا به کشورهای اروپایی و ترکیه و چین صادر می شود. این 230 میلیارد مترمکعب بیش از کل تولیدات پارس جنوبی ایران از آغاز تا به امروز است. تاکید میکنم که هیچ کشوری امکان جایگزینی گاز روسیه را ندارد و ظرفیت های دنیا در بحث ال. ان. جی هم محدود است و البته اروپا ظرفیتی که برای دریافت ال .ان جی دارد هم محدود است. در بحث نفت و فرآورده های نفتی میزان صادرات روسیه 7 تا 5/7 میلیون بشکه است که 4میلیون و سیصد هزار بشکه به نفت تعلق دارد که حدود یک میلیون بشکه آن به بازار آمریکا و کانادا و یک میلیون هم راهی بازار اروپا می شد و مقصد نفت صادراتی باقی مانده روسیه هم کشورهای دیگر هستند. اما به نظر می رسد در بحث صادرات گاز هیچ کشور دیگری توان جایگزینی گاز روسیه را نداشته باشد لذا علی رغم جنگ با اکراین، صادرات گاز از این کشور همچنان به قوت خود باقی است. گمان هم نمی کنم کشوری به دنبال حذف روسیه باشد. البته ممکن است باتوجه به اینکه به سمت بهار و فصل گرما می رویم برخی از کشورها بتوانند به گونه ای برنامه ریزی کنند که وابستگی به گاز روسیه را کاهش دهند و آن را با انرژی های دیگر جایگزین کنند. اما قطعا اروپایی ها سال بسیار سختی را در پیش رو دارند. آمریکا و کانادا هم با نرخ هایی که بنزین در این کشورها پیدا کرده است با مشکلاتی مواجه شده اند. لذا معتقدم که همه به دنبال آرام شدن فضای جنگ میان روسیه و اکراین هستند.
** این افزایش بی محابای قیمت نفت می تواند منجر به توقف جنگ شود. از جهت پذیرفته شدن خواسته های روسیه سووال میکنم. برخی می گویند با این اوضاع، شاید ما باید منتظر نفت 300دلاری هم باشیم
در این فضا چین، هند و اروپا از وضعیت موجود ناراضی هستند. حالا آمریکا به این دلیل که خود تولیدکننده نفت است در مجموع چندان متضرر نشده است. اگرچه ممکن است با وجود اینکه نفت آمریکا در دست بخش خصوصی این کشور قرار دارد، با افزایش قیمت جهانی این کالا مصرف کننده آمریکایی نیز مجبور شود تن به قیمت های جهانی در دهد. این وضعیت تنها در بازار انرژی جهان نیست به هر حال روسیه و اکراین تامین کننده عمده غلات و روغن و سایر اقلام خوراکی هم بودند و اینطور نیست که بگویم می توان به سرعت این اقلام را جایگزین کرد.این دو مقوله احتمالا می تواند موجب تکاپوی بیشتر کشورها برای کاهش تنش میان روسیه و اکراین از حیث خاتمه دادن به جنگ شود. یا کشورهای غربی را راضی کنند که از موضع اکراین حمایت نکنند و امتیازات موردنظر از سوی کی یف به مسکو داده شود. البته روسیه هم پیش بینی نمی کرد که اکراین تا این اندازه مقاومت کند و کشورهای دیگر نیز تا این اندازه عکس العمل نشان دهند. پوتین فکر می کرد می تواند به سرعت به اهدافش دست پیدا کند. یکی دیگر از موضوعاتی که متاثر از حمله روسیه به اکراین شد به تاخیر افتادن احیای برجام بود. با این جنگ، ما شاهد افزایش قیمت ها در بازار انرژی تا نرخ نفت 105 دلار بودیم اما به جهت پیش بینی هایی که نسبت به بازگشت مجدد ایران به بازارها، خبر افزایش ظرفیت تولید ونزوئلا، اعلام موافقت عراق و امارات نسبت به افزایش پروسه تولید، وجود داشت قیمت ها اندکی کاهش پیدا کرد. این در حالی است که با توجه به اینکه احیای برجام با مشکلاتی مواجه شده است و عربستان و امارات هم گفته اند که تنها در حیطه تصمیمات اُپک پلاس، حاضر به همکاری هستند مجددا قیمت نفت در حال افزایش است و همین موضوع موجب ایجاد معضلاتی برای تمامی کشورهای جهان خواهد شد.
**در همین هفته های اخیر آمریکا اعلام کرد که برای تعدیل قیمت در بازار انرژی از ذخایر استراتژیک اش استفاده می کند اما همین موضوع هم، مجددا موجب جهش قیمت سوخت در آمریکا شد. شاید به جهت ترسی بود که مردم احساس کردند نسبت به اینکه استفاده از ذخایر استراتژیک آمریکا می تواند به معنای وخامت اوضاع باشد. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
همه کشورها، ذخایر استراتژیکی برای دو تا سه ماه دارند. چینی ها دارند،آمریکایی ها، اروپایی ها وهندی ها هم دارند. اما تجربه نشان داده است که وجود این ذخایر استراتژیک هم حلال مشکلات نیست. شاید به صورت مقطعی اعضای اُپک را تهدید کرده باشد که در صورت عدم همکاری شما و یا اتخاذ تصمیمات نادرست، ما نیز اقدام به آزادسازی ذخایرمان می کنیم. یعنی بخواهند از آن به عنوان اهرمی استفاده کنند و شاید به قول شما تنها اثر روانی برجای گذاشته باشد اما در عمل نتیجه معکوسی داشته است. مردم به جهت ناامنی که احساس می کنند، می گویند معلوم است اوضاع از آنچه نشان می دهند جدی تر است. آزادسازی 60 میلیون از ذخایر نفتی آمریکا یعنی تولید یک هفته این کشور. برهمین اساس گمان نمیکنم با این سطح آزادسازی بتوانند مشکلی را حل کنند. حتی اگر بتوانند کمبود نفت را هم به شکلی رفع و رجوع کنند با کمبود گاز چه می کنند؟ الان مشکل عمده مساله گاز روسیه است.
**آمریکا نمی تواند با صادرات ال.ان.جی مشکل را حل کند؟
حداقل تا 5 یا 6 ماه دیگر آمریکا نمی تواند با صادرات ال.ان.جی این مشکل را حل کند. بعد هم صادرات ال.ان.جی امکانات حمل و نقل می خواهد. امکانات ذخیره سازی و تبدیل کردن مجدد به گاز را می خواهد. از میان کشورهای اروپایی هم، تنها اسپانیا این امکانات را دارد. تمامی کشورهای اروپایی در حال نصب امکانات موردنظر در بنادرشان هساتند اما حداقل به فرصت 5ماهه نیاز است تا آماده بهره برداری باشند. آمریکا به دنبال آن است که 50 میلیون تن ال.ان.جی را به اروپا صادر کند. اما این طرح به زمان نیاز دارد. در درازمدت نتیجه می دهد و اروپا بر آن است تا با واردات گاز از قطر، مصر، الجزایر و نیجریه مشکلاتش را تا حدودی حل کند. البته ورود برخی از کشورهای منطقه به بازار گاز اروپا، تاثیراتی در منطقه خاورمیانه برجای می گذارد. مثلا قطر که می خواست به بازار پاکستان ورود پیدا کند، خطری برای ما بود. این کشور به صورت همزمان در حال مذاکره با عراق هم بود و همچنین ترکیه. حالا اگر بخواهد صادرات بیشتری به اروپا داشته باشد مجبور است از این بازارها خارج شود و احتمال اینکه قراداد ما با ترکیه و عراق تمدید شود، وجود دارد. بحث پاکستان هم هست. اگر قطر به سمت بازار اروپا برود ممکن است پاکستانی ها برای خط لوله (صلح) راغب به همکاری با ایران شوند. معادلاتش به این صورت است که آثاری بر منطقه باقی بگذارد.
**به صورت کلی ما خطوط لوله گاز موردنظر را هم تا مرز با پاکستان جاگذاری کرده ایم
من هم همین را می گوییم که این موضوع اتفاقات می تواند تا اندازه ای به نفع ما باشد. اینکه کشورهای منطقه به سمت اروپا بروند. اینکه مثلا ترکیه می خواهد سهمش اش در بازار اروپا را افزایش دهد چرا که مجبور است خریدش از ایران را بالا ببرد. قطعا هر اندازه که روسیه از بازار گاز کشورهای جهان خارج شود ما به عنوان دومین دارنده ذخایر هیدروکربن دنیا ضرر نمی کنیم و به نفع مان است.
** در صحبت هایتان به این موضوع اشاره کردید که هیچ کشوری توانایی جایگزینی با نفت و گاز روسیه را ندارد. بحث صادرات گاز ایران به روسیه شاید نزدیک به 20 سال گذشته و دولت آقای خاتمی هم مطرح بود اما بنا بردلایلی از دستورکار خارج شد. بعدها هم به واسطه اعمال تحریم ها و مستهلک شدن تاسیاست مان امکان صادرات را نداشتیم. فکر نمیکنم که در شرایط فعلی، روسیه این اجازه را نه تنها به ایران بلکه به قطر هم بدهد که جایگزین این کشور در صادرات گاز به اروپا شوند. در بحث نفت نیز روسیه یکی از صادرکننده های بزرگ به اروپا است. تا چه اندازه محتمل است که ما بتوانیم امکان صادرات نفت و گاز به اروپا را داشته باشیم و آیا مشتری برای خرید نفت و گاز ایران در اروپا وجود دارد؟
دلیل اینکه چرا ما به دنبال صادرات گاز به اروپا نبودیم این واقعیت است که یک زمانی گاز در منطقه ما بسیار ارزان بود و اصلا خریداری نداشت. مثلا گاز قطر با خط لوله دلفین در کشورهای عربی در حد 5 سنت معامله می شد. عده ای که انگیزه صادرات گاز به اروپا را داشتند آن را دنبال کردند؛ گاز مانند نفت نیست که قیمت جهانی داشته باشد قیمت ها، منطقه ای است. یکی از علت های طرح موضوع صادرات گاز به اروپا نیز به جهت قیمت های آن در قاره سبز بود و همه علاقه مند برای ورود به این بازار بودند. بعد که بحث آب و هوا و کربن زدایی مطرح شد و همه کشورهای جهان شروع به استفاده از گاز به عنوان سوخت سبز کردند و این موضوع دوباره به جریان افتاد. این را هم اضافه کنم که ما پیش از انقلاب به اروپا گاز صادر می کردیم و در جایگاه دوم پس از روسیه(اتحاد جماهیر شوروی) قرار داشتیم. اما پس از انقلاب این پروسه تقریبا متوقف شد و ما ترجیح دادیم آن را صرف بازار داخلی مانند پتروشیمی و نیروگاه ها و تزریق به چاه ها کنیم. بخشی هم عامل رفاهی برای مردم ایران شد و لذا ظرفیت دیگری برای فکر کردن به بازار اروپا نداشتیم. الان تعهداتی که به عراق و ترکیه داریم را نمی توانیم اجرا کنیم. حداقل در فصول سرد سال. لذا به جز دو پروژه ال.ان.جی که ما دانش فنی و سرمایه گذاری دو میلیاردی برای اجرای آنها انجام داده ایم، در باقی موارد فکر نمیکنم بخواهیم اقدامی انجام دهیم. البته ممکن است در سایه برجام بتوانیم پرژه های موردنظر را تکمیل کنیم و با توسعه فازهای 14 و 11 و میادینی مثل کیش و لاوان و پارس شمالی و دهها میدان گازی دیگر، کاری انجام دهیم. ما میادین گازی مشترک زیادی هم داریم و امیدواریم با توسعه آنها از طریق ال.ان.جی به بازار اروپا وصل شویم. اما با توجه به مسائلی که با ترکیه و کشورهای همسایه داریم بعید می دانم که بتوانیم از طریق خط لوله اقدامی کنیم. شاید تنها با طراحی سوآپ مشترک با روسیه و ترکیه وارد بازار اروپا شویم. اما شاید این موضوع هم چندان به نفع ما نباشد. معتقدم در حال حاضر بازار منطقه از جذابیت های بیشتری برای مان برخوردار است و ما می توانیم با قیمت های بسیار خوب صادرات گازمان به عراق و ترکیه را ادامه دهیم و در صورت تولید ال.ان. جی هم آن را به چین و کره جنوبی و هند و پاکستان صادر کنیم. اگر برجام امضا شود و تحریم های شرکت نفت،بانک مرکزی، صندوق توسعه ملی و شرکت ملی گاز متوقف شوند آن زمان می توانیم با تولید 20تا 30میلیون ال.ان.جی در بازارهای جهانی مخصوصا اروپایی حرفی برای گفتن داشته باشیم. در بحث نفت هم پیش از اعمال تحریم ها، ما بازار سنتی در کشورهای اروپایی داشتیم. پالایشگاه های کشورهای رومانی، ایتالیا و اسپانیا مشتریان نفت ما بودند و روسیه نمی تواند در این زمینه مانع تراشی کند. روسها خود بر این موضوع واقف هستند و می دانند ما در این زمینه سالیان طولانی با اروپا همکاری داشتیم. برای کشورهای اروپایی هم به صرفه است که با ایران همکاری کنند چرا که می دانند در قبال همکاری با تهران می توانند تبادلات تجاری با ما داشته باشند. مجری برخی از پروژه ها باشند و تامین مالی و فاینانس بعضی از پروژه ها را هم برعهده گیرند. روسیه در بازار نفت اروپا سهم یک میلیون بشکه ای دارد. شاید صادرات فرآورده های نفتی اش هم کمی بیش از این میزان باشد اما نفت خام تنها در همین میزان است. یعنی مانند گاز نیست که نخواهند رقیبی وارد میدان شود. بنابراین این بار نیز مانند پس از اجرای برجام، می توانیم به سرعت و با رقم آغازین 600 هزار بشکه به بازار اروپا بازگردیم.
**صادرات گاز به صورت ال.ان.جی برای ما به صرفه است؟
قطعا به صرفه است. ال.ان. جی که الان 30 دلار به فروش میرسد تنها 5/1 دلار صرف هزینه تبدیل گاز شهری به گاز مایع و پروسه عکس آن یعنی گاز مایع به گاز شهری می شود. یعنی اگر بخواهند این فرآیند را برای 28 مترمکعب انجام دهند، 5/1 دلار هم برای هزینه حمل و نقل آن می پردازند و برای یک میلیون BTU اگر گاز را 30 دلار بفروشیم با کسر 3 دلار هزینه هایی که به آنها اشاره شد ،27 دلار به دست شما می رسد. 27 دلار را تقسیم بر 28 مترمکعب گاز کنید یعنی بیش از 80 تا 90سنت می توایند سود داشته باشید. قرادادهای گازی ما در منطقه حداکثر 25 تا 30 سنت سود دارد. با صادرات ال.ان.جی شما تنها وابسته به یک بازار نیستید و می توانید با تمام بازارهای جهان در ارتباط باشید. برای ما که مشکلاتی با همسایگان مان داریم و بعید می دانم حتی از طریق عراق هم بتوانیم به سوریه و لبنان و مدیترانه وصل شویم، صادرات ال.ان.جی مقرون به صرفه تر است. دانش فنی و سرمایه گذاری را هم داریم و به عبارتی بیشتر مسیر صادرات ال.ان.جی را پیموده ایم و امیدوار به نتیجه گیری هستیم. ما در بحث کلی صادرات ال.ان.جی با مشکل تجهیزات و دانش فنی در بحث مایع سازی مواجه هستیم و امیدوارم مشکلات مان به زودی حل و فصل شود.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟